جزییات پرونده تعرض مامور قلابی گاز به یک زن

همزمان با تحقیقات قضایی پیرامون پرونده های تعرض به دو زن در لواسان و قیامدشت، دادستان شهرستان البرز استان قزوین جزییات پرونده یی مشابه را شرح داد و از برخورد قاطع دستگاه قضایی با عامل این تجاوز سخن گفت. جزییات این پرونده پنج روز پس از آن اعلام شد که رئیس قوه قضائیه و مقامات عالی قضایی در جلسه یی، قاضی اول پرونده قیامدشت را به دلیل صادر نکردن قرار تامین مناسب برای متهمان و آزاد کردن آنها مورد مواخذه قرار دادند. اکنون اظهارات حجت الاسلام اسماعیل صادقی دادستان عمومی و انقلاب شهرستان البرز نیز حکایت از آن دارد که یک متهم به تجاوز پس از دستگیری آزاد شد و دوباره جرم خود را تکرار کرد. هرچند این خبر دو هفته قبل توسط مسعود جعفری نسب- فرمانده انتظامی استان قزوین- اعلام شده بود، این نخستین بار است که یک مقام قضایی آن را مورد تایید قرار می دهد. دادستان البرز در این باره گفت؛ متهم پرونده دیگری با موضوعی مشابه در حوزه قضایی قزوین دارد که با توجه به رسیدگی آن در شعبه دیگر و ناتمام بودن تحقیقات، اطلاع رسانی درباره آن پرونده به لحاظ قانونی ممکن نیست. بنا به توضیحات حجت الاسلام صادقی متهم که مردی متاهل و دارای فرزند است پس از آنکه به عنوان مامور شرکت گاز وارد خانه یک زن جوان شد با تهدید چاقو طلاهای وی را سرقت و سپس به او تعرض کرد. این مقام قضایی به خبرنگار فارس گفت؛ حین سرقت چادر زن جوان از سرش افتاد و متهم در یک لحظه دچار وسوسه شد و پس از بستن دست و پای او به رغم مقاومت های این زن به وی تجاوز کرد. در تحقیقاتی که تاکنون صورت گرفته مشخص شده است زوجی جوان اخیراً به دلیل شغل مرد از یکی از مناطق اطراف قزوین به شهر شریف آباد مهاجرت کردند و در نخستین روز اقامت شان در منزل جدید وقتی شوهر شاکی به محل کارش می رفت، متهم با مراجعه به خانه زن جوان با معرفی خود به عنوان مامور شرکت گاز ادعا کرد قصد دارد کنتور گاز را تعمیر کند ولی از آنجا که صاحبخانه هنوز اسباب و اثاثیه خود را باز نکرده بود، متهم نتوانست بهانه بیاورد و وارد خانه شود. او سه روز بعد دوباره به آنجا بازگشت و این بار به بهانه کنترل نشتی گاز زن جوان را به آشپزخانه فرستاد و پس از بستن در خانه با تهدید چاقو 12 النگوی این زن، سینه ریز و گوشواره اش را به سرقت برد و سپس به او تجاوز کرد. متهم بعد از تعرض از قربانی اش خواست در برگه یی بنویسد با شوهرش اختلاف دارد و به همین دلیل خودکشی کرده است. متهم سپس دنبال طناب برای کشتن زن جوان گشت ولی وقتی طناب پیدا نکرد با تیغ طعمه اش را از ناحیه دست و پشت مجروح کرد تا او بر اثر خونریزی فوت شود. متهم هنگام خارج شدن از منزل گوشی تلفن همراه و تلفن ثابت را برداشت ولی در حادثه یی که پزشکان آن را شبیه به معجزه توصیف کرده اند خونریزی زن جوان قطع شد و او پس از دو ساعت بیهوشی به هوش آمد و توانست دست و پای خودش را باز کند و با گوشی موبایل که در یک کشو بود با خواهرش تماس گرفت و درخواست کمک کرد. به این ترتیب زن جوان به بیمارستان منتقل و تحقیقات قضایی آغاز شد. دادستان شهرستان البرز در این باره گفت؛ با استفاده از بانک اطلاعاتی که در شهرستان تشکیل داده ایم به فاصله حدود چهار ساعت توانستیم فردی 35 ساله را در این رابطه دستگیر کنیم. این فرد ابتدا منکر هر نوع اتهامی بود و ادعا کرد در ساعت وقوع جرم در منزل بوده ولی در ادامه بازجویی دچار تناقض در گفتار شد و در نهایت فقط به سرقت اعتراف کرد. پس از این مرحله بازجویی ادامه یافت و در ادامه متهم با توجه به شواهد موجود به تجاوز به عنف اقرار کرد ولی اظهار داشت از ابتدا چنین قصدی نداشته بلکه یکباره وسوسه شده است. صادقی با بیان این موضوع که رسیدگی به پرونده با جدیت ادامه دارد، توضیح داد؛ ذکر این نکته مهم است که ما پیشاپیش و بدون اینکه ادعایی مطرح باشد سابقه روانی متهم را بررسی کرده ایم تا مبادا او در ادامه رسیدگی به پرونده با ادعای اینکه در وضعیت روانی مناسبی نبوده بخواهد از اجرای قانون طفره برود. دادستان عمومی و انقلاب شهرستان البرز همچنین عنوان داشت؛ این مرد به اتهام تجاوز به عنف، اقدام به قتل و سرقت محاکمه خواهد شد و قطع یقین دستگاه قضایی در خصوص چنین پرونده هایی کوتاه نمی آید و عواملی که بخواهند امنیت مردم را تهدید کنند با شدت عمل و اقتدار دستگاه قضایی مواجه خواهند شد. وی تاکید کرد؛ قانونگذار در اتهام تجاوز به عنف مجازات اعدام، در اتهام اقدام به قتل مجازات حبس و در اتهام سرقت به همراه علائم مشدده حبس و شلاق را پیش بینی کرده است.

دسته گل عروس باعث سقوط هواپیما شد

دسته گل عروس و داماد ایتالیایی باعث سقوط یک هواپیما شد. بر اساس این گزارش، یک زوج جوان در شهر لیورنو ایتالیا برای اجرای سنت پرتاب دسته گل عروس به سمت دختران مجرد که نویدبخش ازدواج آنهاست یک هواپیمای سبک با یک خلبان و یک همراه اجاره کردند تا این سنت را اجرا کند.

وقتی هواپیما بر فراز رستورانی قرار گرفت که جشن عروسی در آن برگزار می شد، مرد 44 ساله دسته گل را پرتاب کرد اما دسته گل وارد موتور هواپیما شد و آتش گرفت و این حادثه آتش سوزی موتور را به همراه داشت.

هواپیما سرانجام روی یک خوابگاه که 50 نفر ساکن آن بودند، سقوط کرد و پرتاب کننده دسته گل در این سانحه به شدت مجروح و دچار شکستگی فک و هر دو پا شد اما خلبان 60 ساله آسیب ندید.

بازداشت «داود پلنگ» توسط وزارت اطلاعات

شرور داود شیخ راستی معروف به «داود پلنگ» در مخفیگاهش در شهرستان یزد توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) در اداره کل اطلاعات استان یزد دستگیر شد.

به گزارش فارس به نقل از روابط عمومی وزارت اطلاعات، به دنبال پیگیری‌های اطلاعاتی - عملیاتی سربازان گمنان امام زمان (عج) در اداره کل اطلاعات استان یزد، شرور داود شیخ راستی معروف به داود پلنگ شناسایی و در مخفیگاهش در شهرستان یزد دستگیر شد. 

این شرور که از سال 1386 متواری و زندگی مخفیانه داشته، به علت شرارت‌های متعدد و بی‌رحم بودن، باعث ترس و وحشت مردم منطقه شده بود. 

فرد دستگیر شده سابقه بازداشت و فرار از زندان شهرستان زاهدان را در پرونده خود دارد که حسب تقاضای دستگاه قضایی استان توسط مامورین اداره کل اطلاعات یزد دستگیر شده و متهم پس از بازجویی‌های اولیه با هماهنگی مرجع قضایی تحویل نیروی انتظامی شده است. 

یک ایرانی در بین دزدان دریای سومالی

 کمیته بازرسی دادستانی فدراسیون روسیه اعلام داشت که در بین 29 دزد دریایی دستگیر شده توسط نظامیان روسیه، اتباع سومالی , ایران و پاکستان دیده شده است .

خبرگزاری روسی "رویا نووستی" با انتشار گزارشی در این باره اعلام داشت که بازداشت شدگان هم اکنون روی عرشه ناوشکن "ادمیرال پانتلییف" هستند، این منبع ضمن اشاره به وجود اتباع سومالی، ایران و پاکستان اما تعداد اتباع دستگیرشده هر کدام از این کشورها را مشخص نکرده است .

ریا نووستی به نقل از دفترمطبوعاتی کمیته تحقیقاتی دادستانی فدراسیون روسیه افزود، روز 28 آوریل توسط نظامیان روسی 29 نفر مظنون به دزدی دریایی دستگیر شدند. در بین آنها اتباع سومالی و نیز ایران و پاکستان دیده می شوند. تاکنون این افراد مورد بازرسی بدنی قرار گرفته اند، شرایط بهداشتی و تغذیه برای آنها تامین شده است. با توجه به اینکه یکی از آنها طی عملیات بازداشت زخمی شده بود، پزشکان نظامی روی وی عمل جراحی انجام می دهند.

این خبرگزاری می گوید بیشتر این افراد مورد بازجویی قرار گرفته اند، اما با توجه به اینکه سرکرده های آنها بهنگام دستگیری در حالت نشئگی مواد مخدر بودند، بازجویی چندبار به تعویق افتاد. به همراه آنها در کشتی دزدان دریایی، دستگاه های راداری، تفنگ، مسلسل و مهمات نظامی ویژه این تسلیحات کشف و ضبط شده است.

لازم به یادآوریست این خبرگزاری پیشتر اعلام داشته بود که یک کشتی حامل دزدان دریایی در 15 مایلی شرق سواحل سومالی در منطقه پر رفت و آمد کشتی ها روز سه شنبه گذشته ساعت 18:12 دقیقه به وقت مسکو توسط ناوشکن "ادمیرال پانتلییف" توقیف شد.

در این گزارش به نقل از اطلاعیه وزارت دفاع فدراسیون روسیه آمده است "بهنگام بازرسی، در عرشه کشتی 7 قبضه اسلحه کالاشینکوف، سایر انواع تفنگ ، نردبان، دستگاه های راهنمای مسیر، از جمله ردیاب های ماهواره ای و مخزن سوخت پیدا شد ودر کل 29 نفر دستگیر شدند. بدین ترتیب می توان چنین احتمال داد که همین گروه دو بار بدون موفقیت سعی در گرفتن تانکر "TF Сommader" با خدمه روسی داشت که روز گذشته با بار نفت از این منطقه به سنگاپور می رفت

جنایت شیطانى با یک شماره تلفن‌ ‌

وقتى فهمیدم شوهر دارد نمى دانم چرا نتوانستم ارتباطمان را قطع کنم.‌ ‌
به گزارش پایگاه اطلاع رسانى پلیس ،همه بدبختیهایم با دادن یک شماره تلفن شروع شد. مدت زیادى بود که با آن دختر ارتباط داشتم. رابطه ما، اول فقط در حد پیام کوتاه و حرف زدن با تلفن همراه بود اما ..... راستش روز اولى که سارا را دیدم خیال مى‌کردم دختر خانه‌اى است که اورا تا آنجا تعقیب کرده‌ بودم اما بعدها فهمیدم شوهر دارد.( این بخشى از صحبتهاى پسر جنایتکارى بود که چوبه دار انتظارش را مى‌کشد و هنوز باور ندارد که یک شماره تلفن دستش را به خون آلوده کرده است.‌) ‌
او که جوانى 25ساله و دیپلمه بود خود را آرش معرفى کرد و ادامه داد :‌ ‌وقتى فهمیدم سارا شوهر دارد به اوگفتم که دیگر نمى‌خواهم با هم رابطه داشته باشیم اما نمى‌دانم چرا نتوانستم ارتباطمان را قطع کنم، حس عجیبى به سارا داشتم ؛ حس دوست داشتن و ترحم؛ روزى که به او گفتم دیگر نمى‌خواهم ببینمش، آنقدر گریه کرد که مردم داخل پارک، هاج و واج به ما نگاه مى‌کردند.‌ ‌سارا مى‌گفت که چرا کسى نمى‌فهمد که من هم آدمم و به محبت نیاز دارم . او بارها و بارها به اعتیاد شوهرش (ایلیا) و بدرفتاریهاى او با من صحبت کرده بود و من سنگ صبورش شده بودم. یک روز گفتم با خانواده‌اش مشورت کند شاید آنها کارى بکنند او هم صحبت کرده بود ولى به نتیجه‌اى نرسید.‌ ‌مدت سه‌ ، چهار ماه بود که از اوخبرى نداشتم تا اینکه باز با من تماس گرفت و گفت: این مدت در منزل خواهرش بوده و ارتباط ما دوباره شروع شد و ادامه یافت تا اینکه از من خواست تا شوهرش را تعقیب نمایم و ببینم با چه کسانى در ارتباط است و مدتى او را زیر نظر گرفتم و تمام دوستانش و پاتوق‌هایش را شناسایى کردم و به سارا موضوع را اطلاع دادم سارا درخواست نمود تا با شوهرش طرح دوستى بریزم و به نحوى با او رفیق شوم که من هم اینکار را کردم و با رفتن به محل کار و قرار گرفتن در مسیر ترددش با او طرح دوستى ریختم و با هم دوست شدیم بنحوى که همراه او به پاتوقهاى او که قبلا شناسایى کرده بودم مى رفتیم. کلیه شرایط وفق مراد سارا بود و مى‌گفت تصمیم دارد از شر شوهرش خلاص شود و دیگر طاقت تحمل او را ندارد.‌ ‌در آن موقع نمى‌دانستم چه جوابش بدهم ولى بعد کم کم مرا تحریک کرد تا با کشتن شوهرش با من ازدواج مى‌کند و مرا بسیار وسوسه کرد و من فریب خوردم و به اوگفتم که اگر بفهمند چه مى‌کنی؟ سارا جواب داد باید من رضایت بدهم که مى‌دهم تازه رضایت پدر و مادر شوهرم را نیز برایت مى‌گیرم و این حرفها باعث شد تا من بیشتر خام شود و نفهمى کنم و چشم بسته و با امیال شیطانى به قتل روى آورم.‌ ‌دیگر آرام و قرار نداشتم و کنترل اعصابم را از دست داده بودم با همدستى سارا با شوهرش ایلیا تماس گرفتم و قرار گذاشتیم در ساعت هفت و نیم بعد از ظهر برویم در شهر بچرخیم چون سارا گفته بود که او و دوستانش ناباب هستند و احتمال هرگونه حادثه‌اى است لذا بهمراه خود یک تیغ موکتبرى برداشتم و سر قرار حاضر شدم بعد از آنکه نزدیک به دوساعتى دور زدیم به جاده‌ى کنار گذر رفتیم. و به او گفتم تا در مسیر جاده خاکى برود که او هم حرکت کرد و گرم صحبت بودیم که موبایلم زنگ خورد نگاه کردم دیدم سارا است به شوهرش گفتم که بایستد و پیاده شدم و با او تلفنى صحبت کردم و پرسید که کار تمام شده پاسخ دادم خیر ، گوشى را قطع کردم و دوباره سوار ماشین ایلیا شوهر سارا شدم و متوجه حالت مشکوک وى شدم ظاهراً فهمیده بود که با سارا صحبت مى‌کردم ، با عصبانیت سئوال کرد :با کى حرف مى زدى بعد نفهمیدم چه چیزى بود که به سمت من پرتاب کرد من هم با او در گیر شدم و با تیغ موکت برى ایلیا را زدم و با هم درگیر شدیم و در روى صندلى عقب ماشین با هم درگیر شدیم که در باز شد و و ایلیا به بیرون پرید و در حالیکه دور ماشین مى‌چرخید و از دستم فرار مى‌کرد من مرتب با تیغ موکت برى او را مى‌زدم تا اینکه دیگر ناى ایستادن نداشت و افتاد متوجه شدم که مرده است لذا سریع سوار ماشین شدم و ماشین را به دور از محل بردم و بین درختان مخفى نموده و چادرآنرا به روى ماشین کشیدم و بعد فرار کردم که پس از مدت کوتاهى که جسد ایلیا کشف شد مامورین مرا دستگیر کردند و.....حالا جز پشیمانى چیز دیگرى برایم نمانده ، مقصر اصلى این قتل سارا است او مرا فریب داد و گولم زد ، وعده ‌وعیدهاى سارا مرا وسوسه کرد و شیطان عقل را از من ربود. اى کاش هیچ وقت آن شماره تلفن لعنتى را به سارا نمى دادم!!!.‌ ‌

مادر ، پسر جنایتکار را بخشید‌ ‌

کیفرخواست مردى که به اتهام کشتن خواهرش بازداشت شده است دیروز در دادسراى جنایى پایتخت صادر شد.‌ ‌به گزارش ایسکانیوز دختر 23 ساله اى به نام “فاطمه” سوم آبان 1386 به دادسراى ناحیه 27 تهران رفت و از راز تکان دهنده اى پرده برداشت : خواهر 23 ساله ام “زهرا” 11 فروردین 1380 به دست برادر و پدرم کشته شد.‌ ‌وى ادامه داد : خواهرم یک ماه بود که از خانه مان در شیراز فرار کرده و به تهران آمده بود.پدر و برادرم هم که دل خوشى از او نداشتند به تهران آمدند و “زهرا” را در خانه مادربزرگم دیدند. همان شب درگیرى خانواده ام با “زهرا” بالا گرفت و با ضربه هاى مشت و لگد از پا درآمد.‌‌‌”‌فاطمه” همچنین به بازپرس شعبه هفتم دادسراى جنایى تهران گفت : پدرم سال گذشته درگذشت و حالا من مى ترسم نکند بلایى که سر خواهرم آمد گریبان مرا هم بگیرد.‌‌به دنبال ادعاهاى این دختر ، رسیدگى به پرونده در دستور کار افسران دایره 10 اداره آگاهى مرکز قرار گرفت تا این که “علی” 27 ساله در پایتخت ردیابى و بازداشت شد.‌‌وى در بازجویى ها ، جنایت را گردن گرفت و اظهار داشت : “زهرا” با فرار از خانه و رفاقت با پسران خلافکار ، آبرویمان را برده بود.خواهرم یک روز مى خواست با باز کردن گاز شهرى مرا خفه کند که موفق نشد.‌‌‌”‌علی” اضافه کرد : آن شب پدرم با “زهرا” خیلى صحبت کرد اما خواهرم فریاد کشید و ناسزا گفت.در نتیجه ، خون جلوى چشمم را گرفت و با مشت به سرش کوبیدم که از پا افتاد.بعد جنازه را داخل پتو پیچیدم ، با ماشین پسر عمویم به یکى از بزرگراه هاى اطراف تهران بردم و کنار جاده انداختم.‌‌به دنبال اعتراف هاى مجرم ، تلاش براى یافتن جنازه “زهرا” آغاز شد اما به نتیجه نرسید و این فرضیه قوت گرفت که غذاى حیوان هاى ولگرد شده است.بر اساس این گزارش دیروز مادر قربانى به عنوان تنها ولى دم او به دادسراى جنایى تهران رفت و از خونخواهى گذشت.

کلاهبرداری با رمالی و فالگیری

زن کلاهبردار که با بهانه رمالی و فالگیری مبالغ کلانی را از زنان ساده‌لوح اخاذی کرده بود، توسط کارآگاهان پلیس آگاهی استان فارس به دام افتاد.

به گزارش سرویس «حوادث» ایسنا، سرهنگ محمدی ـ رییس پلیس آگاهی استان فارس ـ با بیان این خبر، افزود: رسیدگی به این پرونده‌ با گزارشات واصله از شهروندان در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. شهروندان عنوان کرده بودند زنی در پوشش فالگیر و دعانویس مبالغ زیادی را از آنان کلاهبرداری کرده است.

وی افزود: با دریافت مشخصات ظاهری و با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی و با استفاده از اطلاعات به دست آمده از مالباخته و پس از ساعت‌ها کار اطلاعاتی و گشت‌های محسوس و نامحسوس، موفق به شناسایی متهم شده و او را در شهر شیراز و در مخفیگاهش دستگیر کنند.

رییس پلیس آگاهی استان فارس بیان کرد: پس از انتقال وی به پلیس آگاهی کلاهبردار در تحقیقات اعتراف کرد که پس از انتخاب سوژه‌های خود با اغفال آن‌ها و بیان این نکته که می‌تواند مشکلات خانوادگی آنان را حل کند، پول هنگفتی را از آنان دریافت و در قبال آن نوشته‌ای ارائه می‌داد که هیچ‌گونه ارزشی نداشت.

به گزارش اداره اجتماعی پلیس آگاهی ناجا، سرهنگ محمدی گفت: در ادامه تحقیقات کارآگاهان توانستند ده‌ها نفر از مالباختگان را شناسایی کنند که میلیون‌ها تومان وجه نقد از آنان کلاهبرداری شده بود. وجوه نقد به مالباختگان عودت داده و کلاهبردار با صدور قرار قانونی راهی زندان شد.

هفتمین جلسه محاکمه قاتل سریالی آبادان

[شبکه خبری ملت]

هفتمین جلسه محاکمه قاتل سریالی آبادان برای بررسی قتل زنی 40 ساله که دهمین قربانی مرد جنایتکار بود برگزار شد.
متهم که در جریان جلسات قبلی دادگاه تمامی قتل‌ها را انکار کرده بود این بار نیز در ادعایی عجیب گفت که به این خاطر به قتل‌ها اعتراف کرده است تا دیوانه تشخیص داده شده و آزاد شود.

صبح شنبه گذشته، هفتمین جلسه رسیدگی به جنایات سریالی فرید بغلانی قاتل سریالی 16 نفر در آبادان و اهواز، در شعبه 16 دادگاه کیفری استان خوزستان برگزار شد. این جلسه به بررسی دهمین قتلی اختصاص داشت که متهم مرتکب شده بود.

او در جریان این جنایت که صبح 15 اسفند 85 رخ داد، زن 40‌ساله‌ای را که تبعه کشور عراق بود و شیر و ماهی می‌فروخت، به قتل رساند و جسدش را کنار رودخانه بهمنشیر رها کرد.

بعد از پیدا شدن جسد مقتول توسط ماموران پلیس، پزشکی قانونی علت مرگ این زن را اصابت ضربه عمدی به سرش اعلام کرد. از همان زمان تحقیقات برای کشف راز این جنایت آغاز شد تا اینکه بعد از گذشت 2 سال، وقتی کارآگاهان پلیس آبادان موفق شدند قاتل سریالی را دستگیر کنند، وی در جریان بازجویی‌ها به قتل این زن اعتراف کرد.

او حتی در جریان بازسازی صحنه قتل، پرده از تمامی جزئیات این جنایت برداشت و برای ماموران توضیح داد که چگونه زن 40‌ساله را به قتل رسانده است.

در دادگاه

در جریان رسیدگی به این جنایت که در حضور اولیای دم برگزار شد ابتدا فیلمی از اعترافات فرید درخصوص قتل این زن که ندیمه نام داشت به نمایش درآمد. فرید در این فیلم با نشان دادن محل ایستادن خود و مسیر عبور ندیمه از کنار شط، می‌گوید: آن روز ناراحت بودم.

روحم ناراحت بود. از خانه بیرون آمدم، اگر زن یا دختر نمی‌کشتم نمی‌توانستم راحت شوم. در همین لحظه بود که ندیمه را دیدم.

ناگهان حالت عجیبی که قبل از قتل‌ها داشتم باعث شد به طرفش بروم. او یک تشت سبز آبی رنگ روی سرش داشت و یک دبه شیر در دستش گرفته بود. از کنار من رد شد. یک سنگ برداشتم و رفتم دنبالش و وقتی به جای خلوت رسیدیم نقشه‌ام را عملی کردم.

بعد جسدش را به کنار رودخانه بردم و النگوهایش را که 2 تا از آنها بدلی بود سرقت کردم.
بعد از پخش فیلم، پسر 18 ساله مقتول به‌عنوان ولی دم در جایگاه حضور یافت و تقاضای صدور قصاص فرید را کرد.

سپس متهم به جایگاه احضار شد تا به سؤالات قاضی درخصوص این جنایت پاسخ دهد.

قاضی: شما متهم هستید به قتل ندیمه 40 ساله، چه می‌گویید؟
متهم: مثل بقیه قتل‌ها که گفتم، من این قتل را انجام نداده‌ام.

چه شاهدی هست؟
چه دلیلی هست که من کشته باشم؟ تنها اینکه من گفته‌ام آنها را کشته‌ام، دلیل نمی‌شود که قاتل باشم.

قاضی: ولی اعتراف کرده بودی؟
متهم: من حرف‌های بی‌ربط می‌گفتم. جایی که این زن کشته شده نزدیک خانه ما بوده است. ولی آن جایی که من شرح دادم در 200 متری محل جنایت بود.

قاضی: بهتر نیست مطالب را راحت بگویی و خودت را راحت کنی؟ تو خود می‌گویی جسد را در آب انداخته‌ای و ماموران نیز جسد را از آب گرفته‌اند.
متهم: من جسد را نینداختم. حتی جایش را هم دقیقا نشان ندادم.

قاضی: در اقاریر خود نزد بازپرس، نحوه ارتکاب بِزه را در صحنه بازسازی قتل تشریح کرده‌ای که کاملا با نظریه پزشکی قانونی و ضربات وارده تطبیق می‌کند، چه می‌گویی؟
متهم: اول از من خواستند برویم تا بگویم قتل کجا رخ داده است. بعد مرا بردند به پاسگاه و بعد از آن بر اثر فشار و شکنجه اقرار کردم.

قاضی: شما نسبت به موضوع قتل ندیمه، پیش از اینکه اقرار کنی، نیز به‌عنوان یکی از مظنونان دستگیر شدی و پس از بازجویی در آن زمان به لحاظ عدم‌دلیل کافی آزاد شدی. اگر شکنجه یا فشاری به شما تحمیل می‌شد باید در آن زمان نیز بنا به قول خودتان شکنجه می‌شدی، در حالی که آزاد شدی؟
متهم: در آن زمان با احترام با من برخورد شد اما بعد از دستگیری دوباره تحت فشار بودم.

قاضی: بر خلاف همه متهمان که نزد ماموران اعتراف و پس از آن نزد بازپرس انکار می‌کنند، شما نزد ماموران بازجو انکار می‌کردی و پس از آن در حضور مزرعه- بازپرس ویژه پرونده- اعتراف می‌کردی. در این باره چه می‌گویی؟
متهم: همه اعترافاتم الکی بود. زندان را ترجیح می‌دادم. اینها را می‌گفتم که بگویند دیوانه است.

قاضی: تو حتی دختر خودت را در ماسه‌ها خواستی خفه کنی، بچه را 2 متر در ماسه‌ها دفن کرده بودی.
متهم: نه، جنبه شوخی داشت! من برای بچه‌هایم مثل عروسک بودم.

بعد از اظهارات فرید، قاضی ختم جلسه را اعلام کرد و به این ترتیب هفتمین جلسه محاکمه به پایان رسید.

اخاذی مشترک مادر و پسر

مادر و پسری که در اخاذی‌های بی‌شرمانه، دختران جوان را قربانی می‌کردند توسط پلیس دستگیر شدند.

به گزارش خبرنگار جام جم آنلاین، چندی پیش به ماموران پلیس تهران خبر دادند، درگیری بین چند جوان اتفاق افتاده است و عده‌ای در حال کتک‌ زدن پسر جوانی هستند. بلافاصله پلیس در محل حاضر شد، اما قبل از رسیدن ماموران، 2 پسر جوان متواری شده بودند. با شکایت آرش جوان مجروح پلیس خواهر 2 پسر متواری را دستگیر کرد و وی را مورد تحقیق قرار داد.

دختر جوان در توضیح ماجرا گفت: من دختری دانشجو هستم که در شهرستان درس می‌خوانم. چند روز پیش از شهرستان به خانه پدری‌ام در تهران آ‌مدم، اما هیچ‌کدام از اعضای خانواده‌ام نبودند. به ناچار به خانه همسایه‌مان که اطمینان زیادی به او داشتم رفتم، او برایم غذا آورد و من که خیلی خسته بودم دراز کشیدم و بدون این‌که خودم متوجه شوم خوابم برد.

دختر جوان ادامه داد: خواب عمیقی داشتم و هیچ وقت تا این حد عمیق نمی‌خوابیدم. وقتی بیدار شدم احساس کردم حالم خوب نیست. بلند شدم که به خانه بروم. زن همسایه به من گفت پسرش آرش به من تعرض و فیلمبرداری کرده است و از من خواست برای جلوگیری از منتشر شدن فیلم به او پول بدهم. من هم بعد از دیدن فیلم و برای حفظ آبرویم این کار را کردم. چندین بار به آ‌نها پول دادم، اما دست‌بردار نبودند.

دختر جوان ادامه داد: من خسته شده بودم و دیگر پولی هم نداشتم که بدهم. به همین خاطر تصمیم گرفتم موضوع را به خانواده‌ام بگویم. وقتی آنها متوجه شدند برای انتقام‌گیری از آرش کمین کردند و در فرصتی مناسب او را به باد کتک گرفتند تا بتوانند فیلم‌ها را از این مادر و پسر بگیرند. وی گفت: من از این دو نفر به خاطر تجاوز به عنف، فیلمبرداری و اخاذی شکایت دارم.

با شکایت دختر جوان ورق برگشت و به دستور بازپرس دادسرای ناحیه 4، مادر و پسر بازداشت شده و تحت بازجویی قرار گرفتند. آنها نه تنها به آزار و اذیت دختر جوان اعتراف کردند، بلکه پرده از دیگر جنایات خود نیز برداشتند.

آرش متهم ردیف اول پرونده گفت: این‌که به دختران جوان تعرض و از آنها فیلمبرداری کنیم، پیشنهاد مادرم بود. ما تا به حال به 4 نفر به این شیوه تعرض کرده و پس از فیلمبرداری از آنها اخاذی ‌کردیم. شیوه کاری در موارد قبلی ما این بود که من با دختری جوان دوست می‌شدم و به بهانه این‌که می‌خواهم با مادرم آشنا شود او را به خانه می‌آوردم و سپس به او خوراکی‌ای می‌دادیم که به داروی خواب‌آور آلوده بود، وقتی آنها می‌خوابیدند، من آنها را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادم و فیلمبرداری می‌کردیم و بعد هم از آنها اخاذی می‌کردیم.

ماموران، مادر ‌پسر جوان را هم دستگیر کردند و این زن به همکاری با پسرش اعتراف کرد. به دستور بازپرس پرونده این دو نفر بازداشت شده و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.

دستگیری سارق فراری

جام جم آنلاین: سرقت گوشی همراه در یک بازی فوتبال، منجر به دستگیری سارق حرفه‌ای توسط پلیس شد. در زمان مسابقه فوتبال ایران ـ عربستان که در 8 فروردین‌ ماه امسال برگزار شد، یکی از تماشاگران در استادیوم متوجه شد که گوشی تلفن همراهش به سرقت رفته است، در نتیجه مالباخته موضوع را به ماموران انتظامی گزارش داد.

به گزارش ایسنا، ماموران با توجه به گفته‌های فرد شاکی، فردی به نام «بهرام» 28 ساله را به عنوان مظنون در بین جمعیت شناسایی شد و به دلیل کشف گوشی تلفن همراه مورد نظر در جیبش، توسط پلیس دستگیر و با تشکیل پرونده مقدماتی به دادسرای ناحیه 10تهران تحویل داده شد.

به دستور بازپرس شعبه 15 دادسرای ناحیه 10 جهت رسیدگی تخصصی به سایر جرایم احتمالی، متهم در اختیار کارآگاهان پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و کارآگاهان در تحقیقات مقدماتی دریافتند که «بهرام» از سوی چند مرجع قضایی و انتظامی به اتهام‌هایی همچون سرقت از مغازه، خیانت در امانت، سرقت موتورسیکلت، سرقت از اداره دولتی و جعل اسناد دولتی تحت تعقیب است.‍

متهم دستگیر شده نیز در بازجویی‌هایش اعتراف کرد که به عنوان پیک موتوری یا کارگر خدماتی طی یک سال اخیر در چندین شرکت خصوصی و اداره دولتی مشغول به کار بوده و در هر یک از این مکان‌ها پس از مدتی با جلب اعتماد افراد، اقدام به سرقت از محل کار خود کرده است.

به گفته «بهرام»،‌ او زمانی که به عنوان پیک موتوری مشغول به کار بود، با جلب اعتماد صاحب‌کار خود، در 16 دی‌ ماه سال گذشته، یک فقره چک متعلق به یک مشتری که به پیک سپرده بود را پس از نقد کردن در بانک سرقت کرد و متواری شد. همچنین در یک اداره دولتی به عنوان کارگر خدماتی اقدام به سرقت یک دستگاه موتورسیکلت یکی از کارکنان کرد. این در حالی بود که سرقت از یک مغازه فرش فروشی نیز از دیگر اتهامات متهم این پرونده بوده است.

سرهنگ عباسعلی محمدیان ـ رییس پلیس آگاهی تهران بزرگ ـ با اشاره به این که «بهرام» همه این موارد را با شناسنامه و هویتی جعلی که برای خود درست کرده بود مرتکب شده است، گفت: به دستور مقام قضایی مبنی بر چاپ عکس بدون پوشش متهم در جراید و با احتمال ارتکاب سرقت‌های متعدد توسط او از کسانی‌ که از این متهم شکایتی دارند، دعوت می‌شود به شعبه 15 بازپرسی دادسرای ناحیه 10 تهران یاپایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ واقع درخیابان آزادی، خیابان زنجان شمالی مراجعه و یا با شماره تلفن66085646 تماس بگیرند.